
در سال 1941 و در ابتدای جنگ جهانی دوم؛ چرچیل و روزولت رئیسجمهوران انگلیس و آمریکا پس از مذاکرات محرمانهای در کشتی نیروی دریایی آمریکا پیماننامه مهمی به نام «منشور آتلانتیک» امضا نموده، منتشر کردند. این پیماننامه اهداف کشورهای متفقین برای آینده جهان را ترسیم میکرد.
یکی از بندهای این منشور، برداشتن موانع گسترش تجارت جهانی و آزادسازی مالی برای ایجاد مبادلات تجاری بود. آمریکا و انگلیس در بحبوحه جنگ جهانی، نظریه تجارت جهانی (جهانیشدن) را تبلیغ میکردند و معتقد بودند که علاوه بر رفاه بینالمللی، صلح جهانی نیز برقرار خواهد شد.
کنفرانس برتون وودز
سه سال بعد، یعنی در سال 1944 آمریکا 730 نماینده از 44 کشور متفقین را دعوت کرد و در کنفرانسی به نام «برتون وودز» به بررسی راههای توسعه و بازسازی پس از جنگ پرداختند. اما این هدف اصلی کنفرانس نبود. بلکه آمریکا به دنبال ایجاد زیرساختهای لازم برای تحقق بخشیدن به نظریه بازار آزاد بود و بهعنوان اولین گام صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی را تاسیس کردند.

اما برای تحقق یافتن بازار آزاد نیاز بود ارز مرجعی بین تمام 44 کشور ایجاد شود تا به عنوان پول واحد، مبنای معاملات قرار گیرد. برای اینکار کافی بود به ازای هر واحد پول تنها یک ضریب تبدیل به ارز مرجع براساس قدرت خرید آن واحد پول و ارز مرجع تعیین شود.
مرجعیت دلار
به دلیل سردمداری آمریکا، دلار به عنوان ارز مرجع انتخاب شد و برای مقابله با چاپ پول بدون پشتوانه، آمریکا تعهد داد که هر 35 دلار را با یک اونس طلا معاوضه کند. بدین طریق آمریکا زیرساختهای لازم برای گسترش بازار آزاد و نظام سرمایهداری را فراهم کرد.
انتخاب دلار بهعنوان ارز مرجع به تنهایی کافی نبود. آمریکا به دنبال کالایی بود که با گرهزدن آن به دلار، این ارز را در سراسر جهان رایج کند. نفت به عنوان کالایی استراتژیک و جهانی اهمیت فوقالعادهای داشت. در سال 1945 روزولت با پادشاه عربستان دیدار کرد و مقرر شد عربستان بهای نفت را به دلار تعیین کرده و بفروشد. و به این ترتیب مبادلات نفت در جهان براساس دلار شد. به دنبال این تصمیم، خرید و فروش براساس دلار در اکثر کشورها رواج یافت و این آغاز امپراطوری دلار در جهان بود.
بحران دلار
در سال 1967 اولین آثار بحران در نظام پولی برتون وودز پدیدار شد و به دلایل مختلف اقتصادی و سیاسی، کشورهای اروپایی به دلار بدبین شده و اطمینان نظام جهانی به دلار آمریکا دچار خدشه شد. به همین خاطر برخی از کشورهای اروپایی از بانک مرکزی آمریکا خواستند تا براساس پیماننامه برتون وودز دلار را به طلا تبدیل کند.
این روند چندسالی ادامه داشت تا اینکه انگلستان در سال 1971 بهعنوان شریک اصلی آمریکا، از بانک مرکزی آمریکا خواست تا 3 میلیون دلار را به طلا تبدیل کرده و تحویل دهند. این مسئله بحرانی برای کشور آمریکا ایجاد کرد و آمریکا ذخایر طلایی خود را از دست میداد.
شوک نیکسون
در اثر این اتفاق در سال 1971 دولت نیکسون، با قطع رابطه طلا و دلار، تعهد آمریکا در قبال این رابطه را زیر پا گذاشت که در تاریخ سیاسی جهان به «شوک نیکسون» مشهور گشت. این مسئله باعث پیدایش تورم شدید و کاهش ارزش دلار در جهان شد.

در این شرایط؛ دلاری که معیار سنجش و قیمتگذاری کالاها در جهان قرار گرفته بود و سایر ارزهای اعتباری جهان را به خود وصل کرده بود، تبدیل به پولی اعتباری شده و پشتوانه قدرتمند خود را از دست داد. پس از این اتفاق، بانکهای آمریکا و دیگر کشورها با حمایت دولتها، به خلق پول بدون پشتوانه اقدام کردند.
این سیستم که شرایط جدیدی را برای قدرتگرفتن قطبهای اقتصادی و حاکمیت اقتصادی و سیاسی آمریکا فراهم کرد، با تکیه بر نظریه جان مینارد کینز(که معتقد بود دولت باید بیشتر از درآمدش هزینه کند) توجیه نظری شد و به بهانه افزایش تولید، به یک رویه عادی تبدیل شد.