
مفهوم «اقتصاد» در دورههای تاریخی
اقتصاد از ماده قصد بهمعنای اعتدال و میانهروی میباشد راغب در کتاب مفردات میگوید اقتصاد بهمعنای اعتدال در امور است. بدون افراطوتفریط به تناسب هر موضوع. اقتصاد ترجمه واژه اکونومی میباشد که از زبان یونانی گرفته شدهاست اکونومی از دو کلمه اویکوس و نوموس تشکیل شدهاست که در زبان یونانی اویکوس بهمعنای خانه و نوموس بهمعنای نظم یا قانون میباشد.
اما ازنظر اصطلاحی اقتصاد در هر دوره تاریخی معنای خاصی داشتهاست:
تدبیر منزل به عنوان یک فعالیت اقتصادی
سقراط در رساله خانهداری خود با نام «اکونومیکوس» به نحوه مدیریت خانه برای افزایش داراییهای افراد جامعه میپردازد. او خانواده را مهمترین و محوریترین نهاد رشد اقتصادی جامعه میداند و در رساله خود به گفتگوی ایسخوماخوس ثروتمند با همسرش در رابطه با مدیریت اقتصادی خانواده میپردازد.
ایسخوماخوس خانهداری را مانند کشاورزی، دامداری و صنعتگری یک حرفه میداند که شاغلین در این حرفه باید مانند حرفههای دیگر مهارت کسب کنند. او خانه را بهعنوان اولین دارایی مشترک مرد و زن معرفی میکند و رشد این دارایی مشترک را هدف زندگی خانوادگی میداند.
او اشتغالات انسانها را به دو دسته تقسیم میکند: اشتغالات درون خانه و اشتغالات برون خانه و زن را به دلیل ویژگیهای جسمی و روحی مدیر اشتغالات درون خانه میداند. ایسخوماخوس تلاش میکند تا اهمیت و چگونگی ایجاد نظم در وسایل و چیدمان خانه را به همسر خود بیاموزد و نتیجه این نظم را پرورش فرزندان خوب و سعادت مرد و زن میداند. همچنین جایگاه همسر خود را بهعنوان ناظم و ناظر بر مسائل درون خانواده میداند که باید کارهای خوب اعضای خانواده خود را تشویق و کارهای اشتباه آنها را تقبیح کند.
سقراط در رساله خود سؤالاتی راجع به فن کشاورزی از ایسخوماخوس میپرسد تا بداند او چگونه توانستهاست از راه کشاورزی کسب سود بکند. ایسخوماخوس داشتن آگاهیهای لازم درباره کشاورزی را یکی از شروط موفقیت خود میداند و علاوهبر آگاهی، تجربه، دقت و پشتکار را برای رسیدن
افلاطون و عدالت اقتصادی
نگاه افلاطون به مسئله اقتصاد با محوریت موضوع «عدالت» میباشد. عدالت در نگاه افلاطون بهعنوان یک موضوع محوری در همه مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه مطرح میشود.
افلاطون در رسالهی جمهور خود به انواع عدالت در جامعه میپردازد. افلاطون عدالت را به سه نوع عدالت اجتماعی، توزیعی و تعویضی تقسیم میکند. عدالت اجتماعی به این معناست که همه انسانها در برابر قوانین یکسانند و همه باید براساس قانون عمل بکنند و مجازاتها نیز برای همه بهصورت یکسان اعمال می شود. عدالت توزیعی به این معناست که امکانات و منابع اقتصادی جامعه باید بهصورت عادلانه بین افراد توزیع بشود؛ بهگونهای که همه آنها بهصورت مساوی به منابع موجود دسترسی داشته باشند. عدالت تعویضی نیز به این معناست که افراد در جامعه باید بتوانند کالاهای خود را بهصورت عادلانه با کالایی متناسب با خود تعویض بکنند و مبادلات باید در جامعه بهصورت عادلانه انجام بپذیرد.
افلاطون جامعه را به سهطبقه تقسیم میکند: 1. طبقه زمامداران، 2. طبقهی جنگجویان یا نگهبانان 3. طبقه برزگران صنعتگران و تولیدکنندگان. او به این مسئله اشاره میکند که هر یک از افراد در جامعه باید بتوانند براساس استعداد علاقه و توانمندی خویش شغل متناسب با خویش را انتخاب کنند و نقش خود را در جامعه ایفا کند.
کسب مال یک اولویت فرعی است
ارسطو در رسالهی سیاست خود در بخش تدبیر منزل به مسائل اقتصادی خانواده اشاره میکند ارسطو هسته اصلی جامعه را خانواده می داند. درواقع خانواده اجتماعی است که به حکم طبیعت برای رفع نیازهای روزانه تشکیل شدهاست.
او سه نوع رابطه را در نظام خانواده تبیین میکند: رابطه خدایگان و بنده که از آن تعبیر به رابطهی پدر یا سرپرست با دیگر اعضای خانواده است. رابطه دوم رابطه زناشویی یا رابطه مرد و زن می باشد. رابطه سوم رابطه پدر و فرزندی است. اما به یک مسئله دیگر در نظام تدبیر منزل اشاره میکند و آن «فن بدست آوردن مال» است.
ارسطو اشاره میکند که شغلهایی که مردم میتوانند از طریق آن امرار معاش کنند: چوپانی، کشاورزی، ماهیگیری، دامداری و راهزنی است یا ترکیبی از این شیوهها که از آن میتوان به شغلهایی مانند لبنیاتی و غیره اشاره کرد. ارسطو در ادامه با تقسیم دو نوع بدست آوردن مال به مسئله تدبیر منزل اشاره میکند و معتقد است که عدهای هستند که برای گذران زندگی خود کار میکنند و درآمدی کسب میکنند که بتوانند امورات زندگی خود را سپری کند. در مقابل عدهای دیگر هستند که کسب ثروت را امری مقدس دانسته و تلاش میکنند ثروت خود را زیاد کنند و اصطلاحاً مالاندوزی میکنند.
ارسطو با تبیین این دو نوع اقتصاد اشاره میکند که فن تدبیر منزل در جامعه یک فن فرعی و یک مسئله فرعی در نظام خانواده و جامعه است. در واقع او مالاندوزی را مذموم دانسته و معتقد است که غایت تدبیر منزل گذراندن زندگی است نه کسب ثروت زیرا در درون خانواده ابعاد دیگر انسان مثل مطالعات علمی، آموزههای فرهنگی و مسائل اجتماعی در کنار اقتصاد ارزشمند است و افراد درون خانواده باید در همه ابعاد شخصیتی و روحی و جسمی خود رشد و پیشرفت کنند.
درنهایت ارسطو به این مسئله اشاره میکند که در فرهنگ یونان و در نظام خانواده آن دوره، مسئلهی اقتصاد مسئلهی کلیدی نیست. درواقع هر کس باید به میزانی که نیاز دارد، درآمد کسب کند. او معتقد است که مالاندوزی بیشازحد موجب از دست رفتن قدرتهای جسمی و روحی انسان شده و در واقع انسان را به یک نگهبان ِمال و ثروت تبدیل میکند و این امر را امری ناپسند و مذموم میداند.
پس از متفکرین یونانی در دورههای مختلف تاریخ غرب، همچون امپراتوری روم و دوره قرونوسطی کمتر به مباحث اقتصادی و تاثیرات آن در جامعه پرداخته شد. در حدود هفتصد سال(500 تا 1200) جوامع غربی در وضعیت نابسامانی به سر می بردند که به آن قرونوسطی میگویند.
اقتصاد و جهان اسلام
در همین دوران و مقارن با قرون وسطی در تمدن غرب؛ در فضای اسلام دانشمندان مختلفی پا به عرصه علم گذاشتند. اندیشمندانی مانند فارابی، ابنسینا، ابنخلدون و ابن مسکویه به مسائل مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پرداختند. آنها براساس دیدگاههای سه متفکر غربی مطالبی را در زمینه تدبیر منزل، سیاست مدن و تهذیب اخلاق مطرح کردند که با دیدگاههای اسلامی تلفیق شد به تکامل رسید.
اولین کسی که در جهان اسلام به مسئله تدبیر منزل پرداخت فارابی بود. فارابی در کتاب سیاست المدنیه به ضرورت زندگی اجتماعی انسان میپردازد و جامعه را متشکل از طبقات مختلف میداند. طبقاتی که هر یک برای تامین نیازهای اجتماعی انسان لازم است. طبقه اول طبقه رؤسا می باشد، طبقه دوم طبقه خدمتگزاران و طبقه سوم طبقه متوسط جامعه میباشد.
رابطه اسلام و اقتصاد در نگاه ابنسینا
یکی از کتابهایی که در جهان اسلام بهطور مستقیم به موضوع تدبیر منزل پرداختهاست «رساله السیاست» ابنسینا باشد. او در رساله خود از سیاستهای رفع رذایل نفسانی و رشد فضائل اخلاقی سخن میگوید و سپس به سیاستهای درآمد و هزینه خانواده اشاره مینماید که در آن از اصناف مردم در معیشت، انواع صناعات و مسائل شرعی اقتصادی سخن میگوید. همچنین در ادامه به مسائل و سیاستهای اهل خانه میپردازد و روابط مرد و زن را در خانه تشریح میکند.
او به سیاستهای فرزند پروری و سیاستهای رابطه با خدمتکاران نیز اشاره مینماید. درواقع تدبیر منزل در دیدگاههای ابنسینا همان سیاستهای خانهداری میباشد. در نگاه ابنسینا کسانی که در جامعه به تولید مشغول هستند دو دستهاند: افرادی که در زمینه «تولید خدمت» فعالیت میکنند و افرادی که در زمینه «تولید صناعت» مشغول به کار هستند.
افرادی که در زمینه تولید خدمت مشغول هستند سه دسته میباشند: 1. متخصصین علوم اجتماعی، مشاورین و مدیران کشور 2. نویسندگان، پزشکان و متخصصین علوم اداری، 3. سربازان و نظامیان و کسانی که به تولید صنعت مشغول هستند.
ابن خلدون و اقتصاد
پساز ابنسینا دانشمند دیگری که به موضوع تدبیر منزل در دیدگاههای خود پرداخت ابنخلدون میباشد. ابنخلدون در مقدمه خود بر کتاب العبر مطالب گستردهای را راجعبه وضعیت اقتصادی جامعه خود و همچنین وضعیت سیاسی و اجتماعی و جغرافیایی دوران خود بیان میکند.
ابنخلدون در کتاب خود مشاغل مربوط به حکومت را به دو دسته مناصب دینی مربوط به حکومت و مشاغل غیر دینی تقسیم میکند. او مناصب دینی مربوط به حکومت را به پنج دسته تقسیم میکند: پیشنمازی، فتوا دادن، عدالت، محتسبی و سکه و مناصب غیردینی حکومت را نیز به شش دسته: وزارت، حاجبی، کارگزاران خراجها، دیوان نامهها ، شرطه و فرماندهی نیروی دریایی تقسیم میکند.
ابنخلدون یکی از مناصب دینی مربوط به حکومت را «سکه» میداند که در آن متصدی امور مسکوکات باید بر ضرب سکه و خلوص آن نظارت نماید، پولهای خالص را از ناخالص جدا کند و از هر گونه تقلب در سکههای مورد معامله مردم جلوگیری نماید.
برجستگی مسئله اقتصاد در احکام اسلامی
بهجز اندیشمندان مسلمانی که براساس دیدگاههای فیلسوفان یونانی به مسئله «تدبیر منزل» پرداختهاند. از صدر اسلام تاکنون از پیامبر اکرم صلیاللهعلیه و ائمه اطهار علیهمالسلام گرفته تا علمای اسلامی مباحث مختلفی را درباره مسائل اقتصادی جامعه مطرح کردهاند.
یکی از مسائل اقتصادی که در صدر اسلام مطرح بود مغشوش بودن سکههای طلا و نقره ایرانی و رومی با فلزات دیگر بود که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام دستور دادند تا آنها را جمعآوری نموده، ذوب کنند و سکههای خالص ضرب کنند.
همچنین در دین اسلام مباحثی درباره انواع معاملات افراد در بازار و دستوراتی جهت جلوگیری از ایجاد فساد در فضای اقتصادی جامعه وجود دارد که توسط ائمه معصومین علیهمالسلام بیانشده است و توسط علمای اسلامی به دست ما رسیده است. گستردگی احکام و دستورات اقتصادی در دین اسلام بهحدی میباشد که در منابع اسلامی، احکام شرعی توسط دانشمندی به نام سلار دیلمی به دو دسته احکام «معاملات» و احکام «عبادات» تقسیم شدهاست.
احکام معاملات نیز به دو دسته «عقود» و «ایقاعات» تقسیم شدهاست که عقود شامل هفده کتاب تجارت، حجر، مزارعه، اجاره، صبغ و رمایه، رهن، ضمان، وکالت، وصایا، صلح، ودیعه، وقف، نکاح، مضاربه، عاریه، هبه و مفلس میباشد. همچنین ایقاعات شامل طلاق، ایلا، اقرار، خلع، لعان، جعاله، ظهار، عتق، اَیمان، تدبیر، مکاتبه، استیلاء و کتاب نذر میباشد. بخش سومی نیز در احکام معاملات وارد شده که جزء عقود و ایقاعات نمیباشد و شامل صید، زباحه ، شفعه، ارث، حدود و تعزیرات، اطعمه و اشربه، احیای، اموات، قضا، قصاص، غصب، لقطه، شهادت و دیات میباشد و حتی بخشی از ابواب اقتصادی اسلام مانند خمس و زکات در قسمت احکام عبادات قرار گرفتهاست.
جمعبندی
در نهایت باید عنوان کرد که مسئله اقتصاد در هر دورهای معنا و مفهوم خاصی داشته است. تا پیش از ظهور مدرنیته؛ نظم اجتماعی فاقد هرگونه نظام اقتصادی و سیاستگذاری پیچیده در حوزه اقتصاد بودهاست. مسئله کسب درآمد یک وظیفه فردی و خانوادگی بودهاست که امری فرعی و حاشیهای برای گذران زندگی تلقی میشده و دولتها نیز نهایتا با سیستم مالیاتی خرج نیروهای نظامی و جنگهای خود را تامین میکردند. به همین خاطر معیار و ملاک ارزشگذاری در جوامع پیش از مدرن، نهتنها قدرت اقتصادی نبوده بلکه به اموراتی همچون دانش، مهارت جنگی و توان رهبری متکی بودهاست.
اما در دوره مدرن و با ظهور فردگرایی و منفعت طلبی در انسان مدرن، مسئله اقتصاد، ثروت و کسب درآمد به مسئله اصلی و معیاری مهم در جامعه تبدیل میشود که همه اتفاقات زندگی حول محور مناسبات اقتصادی بررسی و قضاوت میشود.
جمهور افلاطون
سیاست ارسطو
مقدمه ابن خلدون
سیاست المدنیه فارابی