
با بررسی تاریخ علم اقتصاد در میابیم که در ابتدا مسائل اقتصادی به عنوان مسائلی ساده و درقالب مباحث دیگر مورد بررسی قرار میگرفته است؛ سقراط (399 ق.م) در رساله اکونومیکوس[1] در گفتگویی ذیل موضوع خانه داری با کریتوبولوس[2] با بیان اینکه خانهداری یک دانش است و اینکه خانه شامل تمام املاک فرد، نوع ارتباط با دوست و دشمن و حتی نحوه مصرف ثروت میشود مسائل اقتصادی را با محوریت خانه و خانواده مورد بررسی قرار داده است، پس از او شاگردش افلاطون (347/348 ق.م) در رساله جمهوری مذاکرات یونانیان با سقراط را در مورد عدالت بیان داشته و مسائل اقتصادی را با رویکرد عدالت اقتصادی بیان نموده است، سپس ارسطو (322 ق.م) در کتاب سیاست خود با بیان اینکه فن کسب مال فقط وسایل زندگی را فراهم میآورد و فن خانهداری وسایلی که فراهم شده است را بهکار میگیرد قائل به جدایی این دو فن شده و مسائل اقتصادی ذیل هر دو فن را بیان مینماید.
دانشمندان مسلمان نیز همچون دانشمندان غربی به مسائل اقتصادی ذیل علوم دیگر پرداختهاند؛ ابن سینا (428 هـ ق/1037م) در رسالت السیاست در بخش دخل و خرج با بیان این مطلب که افراد دو صنف هستند یا به علت ارث و… درآمد کافی دارند و یا نیاز به کار دارند و اینکه کار و صناعت خود به سه نوع (از حیث عقل، از حیث ادب و از حیث شجاعت) تقسیم میشود به مسئله اقتصاد اشاره نموده است؛ ابن خلدون (808 هـ.ق/ 1406م) در باب سوم مقدمه خود در بیان احوالات دولتها و خصوصیات کار اقتصادی در دولتها از دیدگاه جامعه شناسی این مسئله را مورد بررسی قرار داده است؛ فقیهان اسلامی همچون شیخ طوسی (460هـ.ق/1058م) در کتاب اقتصاد الهادی در باب کلامی در معیشت و قیمت و همچنین ذیل موضوعات فقهی همچون زکات و خمس به مسائل اقتصادی پرداخته است.
اما با گسترش جوامع بشری و تحولاتی که صورت گرفت و نیازهای روز افزون به مسائل اقتصادی رفته رفته مسئله اقتصاد جایگاهی ویژه یافت و به عنوان یک علم مستقل به آن پرداخته شد؛ آدام اسمیت (1790 م) که اقتصاددانان او را پدر علم اقتصاد مدرن میدانند به مسئله اقتصاد به صورت اختصاصی در کتاب ثروت ملل خود پرداخته است.
آدام اسمیت (1790) در کتاب بررسی ماهیت و علل ثروت ملل که به اختصار به آن ثروت ملل نیز میگویند تمام مسائل اقتصادی را در سه بخش ماهیت سرمایه و کارکرد آن، علل بهبود نیروی مولد و همچنین سیر مختلف توانگری در ملتهای مختلف، بیان نموده است. در کلامی از آدام اسمیت میخوانیم: «وقتی تقسیم کار کاملا برقرار شد، باز میبینیم که تولید هر فرد فقط مقدار کمی از نیازهای او را در بر میگیرد. بیشتر این نیازها را در مقابل معاوضه قسمت مازاد محصولی که تولید کرده است و معمولا بیشتر از مقدار مصرف اوست، با مازاد محصولی که دیگران دارند، به دست میاورد. بدین سان هر شخصی با مبادله زندگی میکند، یا اینکه تا حدی یک بازرگان میشود»[3].
اسلام نیز در آموزههای خود تأکید بسیاری بر مسائل اقتصادی دارد، فقر اقتصادی را انگیزه گناه، و بی نیازی مادی را مایه کمک به تقوا و معنویت شمرده است، پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: بی نیازی، کمک خوبی برای تقوی و پرهیزگاری است. و در سخنی از امام صادق علیه السلام میخوانیم: بی نیازی که تو را از ستم بازدارد بهتر است از فقری که تو را به گناه وادارد.
مسائل اقتصادی در نگاه دانشمندان مسلمان نیز جایگاه ویژهای دارد تا آنکه سلار بن عبد العزیز دیلمی (463هـ ق) فقه را به دو بخش عبادات و معاملات تقسیم نمود و بعد از او نیز محقق حلی (676 هـ ق) فقه را به 4 بخش عبادات، عقود، ایقاعات و احکام ذکر کرد به همین دلیل است که قسمت بسیار مهمی از فقه اسلامی که از آیات و روایت مایه میگرد صرفا مربوط به نظامات اقتصادی و قوانین و مقررات آن است کتابهای متعددی از فقه تحت عنوان: کتاب غصب، کتاب دیون، کتاب مضاربه، مزارعه، مساقات، متاجر، احیاء موات، شفعه، وقف، ودیعه، رهن، مصالحه، لقطه (اموال گمشده) زکات، خمس و انفال و…
یکی از مهمترین پایههای ایجاد و اسمترار تمدنها و حکومتها مسئله اقتصاد است، هر تمدن و حکومتی که در نظام تولید، توزیع و مصرف عادلانهتر رفتار کرده است توانسته است حکومت و تمدن خود را سالیان سال حفظ کند، به عنوان نمونه در تمدن آتن، به دلیل بالا رفتن هزینههای نظامی به جهت جنگ برای گسترش امپراطوری، حاکمیت مجبور به مخلوط کردن مس با طلا به جهت پرداخت هزینههای جنگ گردید و این موضوع باعث افول و فروپاشی تمدن آتن شد.
در دوران اسلامی نیز یکی از عوامل موفقیت دوران حکومت امیر المؤمنین مسئله اقتصاد بوده است؛ امیر مؤمنان در ابتدای زمامداری در شرح حال کوفه میفرماید هرجا که نظر میاندازی فقر و تهی دستی است و مردم گرسنه سر به بالین میگذارند؛ اما در انتهای دوران حکومت میفرمایند در کوفه کسی سر گرسنه بر زمین نمیگذارد و همه دارای سرپناه خود هستند، این در حالیست که که در دوران حکومت ایشان جنگهای داخلی شدت بیشتری گرفته بود.
در دوران جمهوری اسلامی نیز کشور ایران با مشکلات مختلفی روبرو بوده که ریشه بسیاری از آنها به مسائل اقتصادی باز میگردد، مشکلاتی مانند: تورم، آمار ازدواج و طلاق، کاهش فرزند آوری، جرایم اجتماعی، نارضایتیهای عمومی و… به همین خاطر مقام معظم رهبری سالهای متمادی مسئله اقتصاد را به انواع و اشکال مختلف یکی از مهمترین مسائل جامعه ایران معرفی نمودند زیرا که نظام جمهوری اسلامی پایدار نمیماند مگر اینکه یکی از مهمترین پایههای خود را (اقتصاد) به جهت برون رفت از این مشکلات اصلاح نماید.
[1] . واژهٔ اکونومیکوس از ترکیب دو واژهٔ اویکوس (oikos) به معنی خانه و نوموس (nomos) به معنی قانون و نظم ایجاد شدهاست.
[2] . Critobulusفرزند کریتون و از دوستان سقراط
[3]. نقل از کتاب ثروت ملل ترجمه سیروس ابراهیم زاده ص22.